جامعه امروز شدیدا به "رژیم مصرف رسانهای" نیاز دارد!
فضای مجازی همانطور که موجب سهولت در ارتباطات بین فردی شد، آسیب هایی را نیز برای جوامع انسانی به همراه داشت. پر بیراه نیست اگر بگوییم بسیاری از ناهنجاری های این روزهای جوامع ریشه در اتفاقاتی دارد که بستر آنها فضای مجازی است.
در این زمینه با دکتر سیدبشیر حسینی، استاد دانشگاه، آسیب شناس فضای مجازی و مدرس سواد رسانه ای به گفتگو نشستیم. مصاحبه حاضر، به بررسی آسیب های فضای مجازی، بستر آنها و رویکرد صحیح مواجهه با این قبیل آسیب ها اختصاص دارد.
سبک زندگی و شیوه عملکرد نوجوان ها و جوان ها در عصر حاضر بیشتر تحت تاثیر چه عواملی است؟ در این بین تربیت خانواده نقش مهمتری دارد یا رسانه ها؟
امروز دیگر نمی توان نقش جدی و تاثیر رسانه ها بر عملکرد مردم را نادیده گرفت. رسانه ها یک بازیگر جدی هستند. با این وجود به نظر من ویژگی رسانه این است که مکمل بسیار خوبی است. یعنی در زندگی انسان ها هرجایی که خالی بماند، رسانه ها باتوجه به ویژگی هایی که دارند، حضور پیدا کرده و آن خلا را پر می کنند.
از این حیث بنظرم نمی توان رسانه را عامل قطعی بسیاری از آسیب های به جود آمده دانست. بسیاری از عوامل دیگر نیز در بوجود آمدن ناهنجاری های اجتماعی تاثیرگذار هستند. قطعا تربیت خانواده ها نیز یکی از مهمترین عوامل برای پیشگیری از این قبیل آسیب ها است.
پس بنظر شما نمی توان رسانه بماهو رسانه را یک عامل قطعی در آسیب های بوجود آمده دانست؟ رسانه را باید یک عامل مکمل دانست؟ خب با این اوصاف چه کاری برای مقابله با این آسیب ها باید انجام بدهیم؟
بلی دقیقا. رسانه ها هیچ تاثیر مستقیمی ندارند. این آسیب ها زمانی پررنگ می شود که خلاهای دیگری نیز در زندگی افراد وجود داشته باشد.
جواب سوالاتی که در مورد آسیب های رسانه ای و مقابله با آن باید پیش گرفت، در سواد رسانه ای است. نهضت سواد رسانه ای ضرورت دهه نود است. همان طور که نهضت سواد آموزی ضرورت دهه شصت بود. ما در سواد رسانه ای یک اصطلاح جدی داریم تحت عنوان رژیم مصرف رسانه ای.
همانطوری که رژیم مصرف غذایی به ما می گوید چه چیزی را چقدر و در چه بازه زمانی بخوریم، رژیم مصرف رسانه ای نیز به ما یاداوری می کند که باید به چه میزان از هر محصول رسانه ای مصرف کنیم؛ به تعببیر دیگر دارد می گوید نباید جایگاه خانواده و مسائل اجتماعی فراموش شود و اولویت ها و وظایف روی زمین بمانند و همه آسیب ها منشعب از رسانه نیست. ما دوستی داشتیم که از خارج به ایران آمده بود و به نکته خوبی در این زمینه اشاره کرد؛ می گفت آنجا رسانه ها در جایگاه خودشان و به مقدار خودشان در زندگی مردم سهم دارند.
ولی ما معمولا به منجلاب افراط و تفریط می افتیم. از طرفی نیز بستر های سواد رسانه ای در کشور فراهم نشده است. به همین دلیل رسانه های جدید به کل سبک زندگی و مدل گذران عمر ما را متاثر می کنند.
در فراهم کردن این زیرساخت ها و بسترهای مورد نیاز در زمینه سواد رسانه ای، چه نهادهایی بصورت خاص مقصر بوده اند؟
اولین مقصر خودمان هستیم. در این زمینه، اول از همه خودمان بسیاری از مسائل را جدی نگرفته ایم و بعد به مرور خانواده سست و بی توجه شد. کمرنگ شدن نقش خانواده نیز تحت تاثیر چند عامل است. خانواده مشکل اقتصادی پیدا کرد و پدر و مادر هر دو شاغل شدند و رسانه شد صدا خفه کن بچه! به بچه ای که شلوغ می کند می گویند برو تبلتت را روشن کن و با آن بازی کن. پس خیلی اوقات اتفاقاتی که به واسطه رسانه ها می افتد، از طرف خانواده شروع می شود. خانواده ها وظیفه تربیت را هم به مدرسه سپرده اند. اگر دقت کرده باشید این روزها وقتی از بچه خطایی سر میزند، شاهد داستان فرافکنی پدر و مادران هستیم؛ آن ها جای آنکه با شرمندگی به مدرسه بیایند، کم کاری مدرسه را در اشتباهات فرزندشان، مقصر می دانند. باید از این خانواده ها پرسید پس شما چرا برای تربیت فرزند خود تلاشی نکرده اید؟
باید به این باور برسیم که مقوله تربیت و مقوله هایی مثل این، در کاهش آسیب های اجتماعی و بصورت خاص آسیب های رسانه ای تاثیرگذار هستند.
بنظر شما چرا در مواردی که ذکر کردید هنوز بصورت جدی فرایند آسیب شناسی اتفاق نیفتاده و در ادامه گام های عملی برداشته نشده است؟
ما هنوز خودمان را جدی نگرفته ایم و دعوایمان سر اسم هاست. به جای ارائه راهکار، بصورت مداوم اسم آسیب ها را عوض می کنیم. مجموعه ای که اسم آن را نمی آورم، قرار شد کاری مطالعاتی درباره سینما انجام بدهند. بعد از چندماه و برگزاری جلسات متعدد، یافته هایشان را ارائه دادند و محور کل یافته های آنها این بود که واژه صحیح سینما چیست. سینَماست؟ سینِماست؟ یا سینُما؟ کلا راجع به این بحث شده بود! من می خواهم بگویم ما در بسیاری از زمینه ها هنوز سر دعوای الفاظ گیر کرده ایم.
در این زمینه در مرحله اول باید جدی وارد کار شویم و در مزحله دوم باید مشخص کنیم که چه افرادی باید وارد کار بشوند و در مرحله بعد باید نقش ها و جایگاه هرکدام از افراد را بصورت واضح مشخص کنیم. نهاد آموزشی باید کار آموزشی خودش را انجام بدهد، نهاد فنی-مهندسی باید وظایف خود در زیرساخت را انجام بدهد و نهادهای علوم انسانی هم کار خودشان را بکنند. در مملکت ما حیطه کاری افراد و گروه ها مقداری قاطی شده است. متاسفانه گاهی اوقات بجای احساس تکلیف به تکلیف ها احساسی عمل می کنیم و به تبع آن در حیطه های کاری همدیگر وارد می شویم. من شاید در حوزه فنی و مهندسی تخصص نداشته باشم و لازم نیست خیلی ورود بکنم. هر کاری را باید فردی انجام دهد که متخصص آن حوزه است.
باز هم می گویم؛ باید این مساله را جدی بگیریم و به آن نگاهی موقتی و کوتاه مدت نداشته باشیم. در زندگی آینده بچه های ما، نقش رسانه ها روز به روز پررنگ تر خواهد شد. ما موج های رسانه ای بزرگتری را پیش رو داریم که که آینده ما را -نمی خواهم بگویم سخت تر و خطرناک تر- ولی قطعا پیچیده تر می کند.